کتاب صوتی پستچی اثر چیستا یثربی، رمانی عاشقانه است که از سوی مخاطبان با استقبال خوبی مواجه شد. این رمان عشق را با نگاهی روانشناختی به نمایش میکشاند و آرزوها، شکستها و امیدهای یک نسل را بازتاب میدهد.
در فضای مجازی، داستان «پستچی» غوغایی به پا کرده است. پستچی، داستان یک دختر به نام چیستا یثربی و یک پسر نامهرسان و موطلایی است. چیستا یثربی، نویسنده و کارگردان متولد آلمان، داستان زندگی خودش را در این سری داستانها تعریف کرده است. داستان از اولین روز عاشق شدن چیستا آغاز میشود...
پستچی قصهای عاشقانه است که هر شنودهای را تحت تاثیر قرار میدهد، قصهای که بر اساس واقعیت و صداقت در روایت آن با صدای گرم خانم متخصص بیشتر و بیشتر شده است. در این اثر سعی بر آن بوده تا با استفاده طراحی صوتی صدای محیط و ترکیب با نغمات موسیقی همراه با خلاقیت و نوآوری و تبدیل کردن آن به فرم موسیقایی، که موسیقی متن باشد، شنونده ارتباط و حس بهتری با این داستان برقرار کند و در همراهی با شخصیت اصلی داستان تصویری شفافتر در ذهن خود بسازد. از اینرو در کنار آهنگسازی، در بخشهای داستان با دقت و وسواسی خاص از موسیقیهای انتخابی استفاده شده، موسیقیهایی که هرکدام در نوع خود شاهکارند و بسیار تاثیرگذار.
کتاب پستچی تنها یک داستان عاشقانه نیست؛ عشق در آن دستمایه کاوشی عمیق و روانشناختی قرار گرفته و آرزوها، شکستها و امیدهای یک نسل را بازتاب میدهد. پستچی روایتگر داستانهای عاشقانه نسل جسوری است که در روزهای سخت جنگ و اتفاقات پس از آن با تمام توان زندگی کردند و عشق آنان به قلبهای سرد راه نفوذی بود.
یثربی درباره کتاب پستچی گفته است ضرورت سخت گفتن از عشق او را به نوشتن این کتاب ترغیب کرده است؛ زیرا عشق به معنایی که او در جوانی یافته را در زندگی جوانان امروز نمیبیند. در بخشی از کتاب درباره عشق نوشتهشده است:
«وقتی عاشق باشی، زمان گاهی قد یک نگاه، کوتاه میشود و گاهی قدر ابدیت کش میآید. اینکه چرا عاشق شدهاید؟ اینکه چرا آنقدر زود، عاشق شدهاید. شبیه همان سوالهایی است که در آن اتاق سفید با سقف کوتاه از ما پرسیدند. سوالهای دیگری هم کردند که حتما جوابش را باور نکردند. خودش میدانست. عشق اتفاقی است که دلت را بهاری میکند و بهار من به جان او هم ریخته بود. دستش را جلو آورد. گفت: دست بدیم؟ خندهام گرفت. دست برای چی؟ گفت: به هم قول بدیم، هر اتفاقی که برای هر کدوممون بیفته، اون یکی باید زندگی کنه. جای هردومون! مثل حرف محسن. دستم را جلو بردم. جهان ایستاد. دستش گرم و سوزان، دست من سرد و لرزان. گریهام گرفت؛ یعنی داشت میرفت؟ سرم را روی سینهاش گذاشتم. معذب بود».
چیستا یثربی، نویسنده و کارگردان. او دکترای روانشناسی تربیتی را از کانادا و همچنین کارشناسی و کارشناسیارشد روانشناسیاش را از دانشگاه الزهرا دریافت کرده. تحقیقات پایاننامهاش را به موضوع تئاتردرمانی اختصاص داد. فعالیتهایش در تئاتر را از سال ۱۳۶۸ آغاز کرده. از او بیش از ۲۶ نمایشنامه و نمایشهایی چون «جمعه دم غروب»، «چنگیزخان»، «اتاق تاریک»، «کارناوال با لباس خانه»، «حیاط خلوت»، «مهمان سرزمین خواب»، «زنی که تابستان گذشته رسید»، «سرخ سوزان»، «یک شب دیگر هم بمان سیلویا» و... را کارگردانی کرده است. وی تا به حال جوایز متعددی را از جشنوارههای مختلف دریافت کرده و بارها در جایگاه داور داخلی یا خارجی تئاتر، سینما و کتاب قرار گرفته و اجراهای مختلفی از نمایشهایش در خارج از کشور نیز داشته است...
پشتیبانی خرید:
09332126947