کهنالگوها یا صورتهای مثالی، الگوهای درونی تصمیمگیریشدهی وجود، رفتار، درک، و پاسخ هستند. کهنالگوها، الگوهایی بنیادی در انساناند که تمامی رفتارها، نحوهی ادراک و پاسخهای ما نسبت به رویدادهای دنیای پیرامونمان و همچنین انتخابهای ما در فرآیند زندگی، در چارچوب این الگوهای بنیادین صورت میپذیرد؛ لیکن آرکتایپ به خودی خود، تهی و کاملاً ظاهری است و چیزی نیست جز امکانی از «تجلی ذهنی» که اصل و بنیانی پیشین دارد. آرکتایپها میراث روانی نوع بشر به شمار میروند؛ الگوهایی که انسانها از صدها هزار سال پیش، نسل در نسل با آنها زندگی کردهاند و بهمرور از طریق ناخودآگاه جمعی به نسلهای بعدی انتقال یافتهاند؛ اما آنچه موروثی است فقط قالبهای آرکتایپی است و نه نحوهی زندگی کردنِ آنها بهوسیلهی انسانهای پیشین. آرکتایپ یک مفهوم مرکزی ثابت است که اصولاً میتوان به آن نامی داد ولی فقط اصولاً، و نه هرگز بهصورتی که بهواقع تجلیمیکند. این کهنالگوها تا جایی «صور ازلی» هستند که مختص به گونهای خاص باشند و چنانچه «مبدأ» داشته باشند، این مبدأ میباید دستکم با آغاز پیدایش آن نوع مقارن باشد. یونگ کهنالگو را «انسانگونگی انسان» مینامد، یعنی آن قالب خاصی که رفتار انسان به خود میگیرد.
موضوع مهم بعدی که در این کتاب مورد بحث شناخت عناصر زنانه در زندگی زناشویی و تشخیص جایگاه آن در زندگی است . به عنوان مثال عنصر مادر ، خواهر ، دختر ، همسر هر کدام بنا به تعریفی که خواهد شد جایگاه ویژه خود را دارند و مردی که مثلا زن خود را با مادر اشتباه بگیرد یا دخترش را با زنش اشتباه بگیرد ، یا زنی که جایگاهش را با مادر همسرش اشتباه بگیرد می تواند در روابط زناشویی شان بحران ایجاد کند...
پشتیبانی خرید:
09332126947