خانه آنلاین محصولات فایلی

کتاب صوتی سارا اسرار قانون جذب را یاد می گیرد اثر مشترک استر هیکس و جری هیکس است که به شما می آموزد چگونه همیشه احساس خوبی داشته و شاد باشید چگونه در مواجهه با بحران های زندگی تنش و نگرانی را از خود دور کنید و احساس آرامش را به سوی خود جلب نمایید مطالبی که در آموزش های سلیمان بیان شده هر کودک جوان یا فرد بالغی را به سوی شادی و نشاط صبح می دهد و نحوه مواجهه با مشکلات زندگی را به شما آموزش می دهد.

این کتاب یکی از آثار برجسته در زمنیه آموزش قانون جذب است این کتاب در واقع جلد اول از کتاب های سارا است و استر هیکس در سری کتاب های سارا به آموزش قانون جذب در غالب یک داستان بین یک جغد به نام سلیمان و دختر بچه ای به نام سارا می پردازد و اصول قانون جذب را به زبانی بسیار ساده و رمان گونه بیان می کند که بسیار دلنشین و جذاب است.

کتاب صوتی سارا اسرار قانون جذب را یاد میگیرد با زبان ساده و به صورت داستانی جذاب شرح میدهد که چگونه با ایجاد خوشبینی و دور کردن افکار منفی میتوانیم خود را از شر بدبینی ها، استرس ها، نگرانی ها و فشارهای عصبی دور کنیم. این داستان برای تمام سنین نوشته شده است.

بخشی از کتاب صوتی سارا اسرار قانون جذب را یاد می گیرد:

سارا که در بستر گرمش خوابیده بود اخم کرد از اینکه می دید صبح به این زودی بیدار شده ناراحت بود بیرون هنوز تاریک بود اما می‌دانست که وقت بیدار شدن است با خود فکر کرد از این روزهای کوتاه زمستانی بدم می آید دلم می خواست می توانستم ز بکشم تا خورشید در آید سارا می‌دانست که خواب دیده است خواب بسیار خوبی بود گرچه به یاد نمی‌آورد حافظ که بود باز هم فکر کرد هنوز دلم نمی خواهد بلند شود سعی کرد خود را از دنیای زیبای رویا به دنیای ناخوشایند.

آن صبح سرد زمستانی بکشد خود را در رختخواب جا به ‌جا کردن گوش کرد بیند آیا مادرش بیدار شده و رفت و آمد دارد یا نه بعد پتو را روی سرش کشید چشمانش را بست و سعی کرد خواب خوشی را که دیده بود به یاد آورد خواب آنقدر شیرین بود که دلش می خواست دوباره آن را ببیند دیگر باید حتما دستشویی بروم تا حالا خودم را نگه داشتم باید سعی کنم آرام باشم و توجه نکنم ارام جابجا شد سعی کرد تا این امر اجتناب ناپذیر را به تاخیر بیاندازد فایده ندارد.

بسیار خوب من بیدارم یک روز دیگر شروع شده یک روز سخت سارا با نوک پنجه از راهرو به سمت دستشویی رفت و با دقت بر روی نقطه ای از زمین که همیشه صدا میداد قدم گذاشت را به آرامی در را بست تصمیم گرفت کشیدن سیفون را به تأخیر بیاندازد تا بتواند از بیداری و تنهایی لذت ببرد فکر کرد فقط 5 دقیقه سکوت آرامش بیشتر سارا بیداری بیا اینجا به من کمک کن
سارا سر خورده پاسخ داد...