در کتاب صوتی سقوط اثر آلبر کامو، نویسنده مشهور فرانسوی، مردی از خود و زندگیش سخن میگوید و سقوط تدریجی خود را، مرحله به مرحله، شرح میدهد.
در این کتاب ژان باتیست با یک غریبه از فراز و نشیبهای زندگیاش صحبت میکند. این اثر زیباترین کتاب کامو است که به صورت مونولوگ دوم شخص نوشته شده است.
ژان باتیست کلمانس، که روزگاری در پاریس وکیلی برجسته و موفق، و نمونهی انسانی درستکار و گشاده دست و پاکباز بوده است، اینک بر این گذشته نگاهی هولناک میافکند و در پرتو ذهنی هوشیار، دروغ و دورویی خود و دیگران را فاش میسازد: در این جهان و در این زمان هیچکس نمیتواند خود را بیگناه بداند. تصویری که کلمانس از خود عرضه میکند ناگهان تصویر خود ما میشود. این کتاب کوچک آینهی تمام نمای روزگار ما و انسان امروز است.
ژان باتیست تعریف میکند که وکیلی تراز اول در پاریس بوده و زندگی بسیار موفقی داشته است. اما شبی که در حال گذشتن از پلی در پاریس بوده، زنی را میبیند که بصورتی غیرعادی به لبههای پل نزدیک شده است. ژان باتیست با بیتوجهی از کنار زن میگذرد. بعد از چند قدم، صدای برخورد شیئی با آب را میشنود، اما برخلاف تمامی ارزشهایی که خود، ظاهراً، در طول اعترافاتش به آنها پایبندی نشان میدهد، هیج کاری نمیکند. این اتفاق بر زندگی موفق او به عنوان وکیل تأثیر بسزایی میگذارد.
رمان سقوط اثر فلسفی است که با وجود کوتاه بودن و ایجازی که دارد، توانسته به خوبی معنا و مفهوم عمیقش را منتقل کرده و مفاهیم مد نظرش را به خوبی بیان کند. در طول شنیدن رمان، دقت نظر و تلاشی که کامو در خلق این اثر به کار برده است به خوبی محسوس است.
آلبر کامو با این کتاب صوتی انسان را به سقوط اندیشه و مرز پالایش روح میرساند به شرطی که شنونده به انگیزه پیشرفت و آگاهی این کتاب را با دل و جان بشنود. این رمان از معدود رمانهایی است که بارها و بارها خواندنش توصیه میشود چرا که آدمی را به سطح هوشیاری فراتری میرساند و این هوشیاری از نقطهای سرچشمه میگیرد که انگیزش فرهنگی مورد دفاعی در اجتماع پیدا خواهد کرد.
آلبر کامو یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. او در سال 1957 به خاطر اینکه با صمیمیت روشنبینانهاش مسئلهی وجدان انسان در عصر حاضر را آشکار ساخته است و ارزشآفرینی حائز اهمیتی در ادبیات ایجاد کرده است، جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال 1930 گرفتار بیماری سل شود دروازبان تیم فوتبال این دانشگاه بود.
جملات برگزیده کتاب سقوط:
- عیاشی حقیقی آزادیبخش است. زیرا هیچگونه الزامی نمیآورد، عیاش فقط وجود خود را تملک میکند. از این جهت عیاشی مشغولیت محبوب کسانی است که به خود عشق میورزند.
- حکمی که درباره دیگران دادهاید سرانجام مستقیما باز میگردد و بر چهره شما میخورد و در آنجا ضایعاتی به بار میآورد.
- مشکل زندگی بعضی از مردم در این است که چطور از دیگران کناره بگیرند یا لااقل با آنان بسازند.
- جنایت تنها در این نیست که دیگری را بکشی بلکه بیشتر در این است که خود زنده بمانی.
- سانسور همان چیزی را که نهی میکند به فریاد بلند اعلام میدارد.
- هر افراطی. نیروی زندگی و در نتیجه درد و رنج را کاهش میدهد.
- شیرجههای نرفته گاهی کوفتگیهای عجیبی به جا میگذارند.
- بالاترین عذابهای بشر این است که بدون قانون محاکمه شود.
پشتیبانی خرید:
09332126947