کتاب صوتی من پیش از تو اثر جوجو مویز رمانی عاشقانه با سبکی متفاوت، یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز است که آن را میتوان محبوبترین کتاب جوجو مویز در ایران نیز نامید.
من پیش از تو داستان عشقی پرشور، غیرممکن و آرمانگرایانه است که در خاطرهها باقی میماند، جوجو مویز تاکنون دو بار موفق به کسب جایزهٔ انجمن رماننویسان رمانتیک شده است.
جوجو مویز در این روایت عاشقانه سعی دارد درسی به خوانندگان بدهد که هیچوقت برای شروع زندگی از صفر دیر نیست. من پیش از تو دارای فضاسازیها و تصویرسازیهای زیباییست که به راحتی خواننده را با خود همراه میکند.
داستان من پیش از تو یک عاشقانه کاملا متفاوت است. عشقی ورای عشقهای زمینی که بیشتر جنبه انسانی و معنوی دارد. لوییزا کلارک ۲۶ ساله با خانوادهاش زندگی میکند و صلاحیتهای کمی دارد و مدام از خواهر کوچکترش، ترینا، کم میآورد. لوییزا که در تأمین خانواده کمک میکند، شغلش را در یک کافه محلی از دست میدهد. بعد از چندین تلاش بینتیجه، بالاخره یک موقعیت استخدامی خاص گیر میآورد: کمک برای مراقبت از ویل ترینر، یک مرد جوان ورزشکار، موفق و ثروتمند که دو سال پیش در اثر یک تصادف، قطع نخاع شده است.
مادر ویل، کامیلا، لوییزای بیتجربه را استخدام میکند تا به زندگی ویل طراوت ببخشد، لوئیزا میخواهد به ویل نوع دیگری از نگاه کردن را یاد بدهد و او را از خودکشی برهاند.
در ابتدا ممکن است به نظر برسد که من پیش از تو هم کلیشهٔ عشق پسر ثروتمند و دختر فقیر را ارائه میدهد اما در واقع اینگونه نیست. عشق بین لو و ویل به سادگی شکل نمیگیرد، این دو شخصیت شگفتیهای زیادی در طول داستان برای یکدیگر رقم میزنند. جوجو مویز به آنها اجازه میدهد که رابطهشان به آرامی، غیر منتظره و فارغ از موقعیت اجتماعیشان پیش برود. لو نمیخواهد اجازه بدهد ویل بدون تلاش و جنگیدن برای زندگی با ناامیدی بمیرد. در مسیر کمک به ویل زندگی لو نیز دستخوش تغییرات اساسی میشود. آنها چیزهای زیادی برای آموختن به یکدیگر دارند لو به ویل میآموزد که چطور بارقههای شادی را در وجود خود پیدا کند و ویل به لو میآموزد که افق فکریاش را گسترش دهد.
رمان «من پیش از تو» اثری واقعگرا و عامهپسند است که مورد توجه طیف گستردهای از خوانندگان در سنین مختلف قرار گرفته است به طوری که خواننده را در موقعیتی قرار میدهد که اشک ریزان کتاب را بخواند و جلو برود.
جوجو مویز یک روزنامهنگار و نویسندهٔ انگلیسی است که از سال 2002 رمانهای پراحساسی را قلم زده است. او تنها کسی است که تابهحال توانسته دوبار موفق به کسب جایزهٔ انجمن رماننویسان رمانتیک شود و آثارش جزو پرفروشترینهای نیویورکتایمز قرار گیرد.
جوجو مویز در مورد کتاب من پیش از تو میگوید:
برای نگارش من پیش از تو، مکانهای متعددی را جستجو کردم. به تمام اسکاتلند سفر کردم و بالاخره شهری را که داستان باید در آن شکل بگیرد را پیدا کردم. شهر کوچکی با یک قلعه در وسط آن! به نظر من لازم بود که لوسیا متولد چنین شهر کوچکی باشد. من خودم متولد یک شهر کوچک هستم و خوب می دانم که بزرگ شدن در شهرهای کوچک چه آرامشی در شخص ایجاد میکنند. قلعه را انتخاب کردم، زیرا قلعه نمادی از ثروتمندان گذشته است. همان طوری که ویل ترینر جوان ما در داستان این گونه است. پس لوسیا اگر متولد چنین شهری باشد میتواند به ویل ثروتمند کمک کند. در من پیش از تو، مجبور بودم که اختلاف طبقاتی بین ویل ترینر و لوسیا را نشان دهم.
برای این که از تلخی داستان کاشته شود، به طنز هم روی آوردم. طنزی لطیف در کشمکش این دو جوان. خانواده خشک و صمیمی ویل و شیطنتهای گاه و بیگاه لوسیا. این میتوانست یخ رابطه بین آنها را بشکند. در بعضی از صحنههای داستان، حتی گریه هم کردهام. داستان برای من امیدبخش و در عین حال دردناک بوده است.
در قسمتی از کتاب صوتی من پیش از تو میشنویم:
میدانی، هیچکس حاضر نیست حرفی در این مورد بشنود. هیچکس نمیخواهد تو از ترست برایش حرف بزنی، یا از دردت، یا این که چهقدر میترسی عفونتی پیش بیاید و بمیری. هیچکس نمیخواهد بداند چهقدر بد است که دیگر نمیتوانی با زنی بخوابی، نمیتوانی غذایی که با دستهای خودت پختی، بخوری، هیچوقت نمیتوانی بچهٔ خودت را بغل کنی. هیچکس نمیخواهد بداند وقتی توی این صندلی چرخدار هستم گاهی دچار ترس از فضای بسته میشوم. وقتی فکرش را میکنم که یک روز دیگر را باید توی این لعنتی سر کنم، فقط دلم میخواهد عین دیوانهها فریاد بکشم. مادرم به مویی بند است و نمیتواند مرا ببخشد که هنوزم عاشق پدرم هستم. خواهرم از من دلخور است که دوباره تحتالشعاع خودم قرارش دادهام. چون حالا که به این وضع افتادهام نمیتواند دیگر از من متنفر باشد، مثل آن موقعها که بچه بودیم. پدرم هم فقط میخواهد فرار کند. در نهایت همهشان میخواهند نیمهٔ پر لیوان را ببینند. میخواهند که من هم نیمهٔ پر لیوان را ببینم...
پشتیبانی خرید:
09332126947