کتاب «کلیدر» نوشته محمود دولت آبادی است. کلیدرمشهورترین و بلندترین رمان ایرانی است که بر اساس حوادث واقعی نوشته شده و متاثر از فضای ملتهب و آشفته سیاسی و اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم در ایران است. این کتاب روایتگر بخشی از زندگی گل محمد، قهرمان مردمی سبزوار، و خانواده اوست. البته این رمان بلند تنها به زندگی گل محمد و خانوادهاش محدود نمیشود و فضایی بسیار پر شاخ و برگ با نزدیک به صد شخصیت مختلف دارد که زندگی روستاییها و رعایا در آن دوران را بسیار دقیق توصیف میکند. با این جملهها وارد جهان داستان کلیدر میشویم: «اهل خراسان مردم کرد بسیار دیدهاند. بسا که این دو قوم با یکدیگر در برخورد بودهاند؛ خوشایند و ناخوشایند. اما اینکه چرا چنین چشمهاشان به مارال خیره مانده بود، خود هم نمیدانستند. مارال، دختر کرد دهنهی اسب سیاهش را به شانه انداخته بود، گردنش را سخت و راست گرفته بود و با گامهای بلند، خوددار و آرام رو به نظمیه میرفت. گونههایش برافروخته بودند. پولکهای کهنهی برنجی از کنارههای چارقدش به روی پیشانی و چهرهی گرد و گرگرفتهاش ریخته بودند و با هر قدم پولکها بهنرمی دور گونهها و ابروهایش پر میزدند... چشمهایش به پیش رویش دوخته شده و نگاهش را از فراز سر گذرندگان به پیشاپیش پرواز داده و لبهای چو قندش را بر هم چفت کرده بود و چنان گام از گام برمیداشت که تو پنداری پهلوانی است به سرفرازی از نبرد بازگشته. هم اسب سیاهش قرهآت چنان گردن گرفته، سینه پیش داده و غراب سم بر سنگفرش خیابان میخواباند، که انگار بر زمین منت میگذاشت و به آنچه دورش بود فخر میفروخت. درویشی که پردهی شمایل را به دیوار آویخته بود، زبانش از صدا باز ماند. چه که تماشاگرانش همه چشم از پرده و گوش از صداش واگرفتند، سر به سوی اسب سیاه و دختر گرداندند و گوش فرادادند به درقدرق باوقار سم اسب بر سنگفرش خیابان، که پردهدار نفیر از سینه برکشید و خلق را به خویش فراخواند.»
پشتیبانی خرید:
09332126947