خانه آنلاین محصولات فایلی

"روجا از ميان سه عاشق سينه چاك خود- كاكايي، زال و داوود- داوود را بر مي گزيند. داوود به زودي در مي يابد كه ميان فرهنگ او به عنوان يك دبير دانشگاه رفته و فرهنگ روجا، يعني دختري كم سواد از اهالي روستاي آوشيان رودبار، فاصله وجود زيادي دارد. به همين سبب در خلال زندگي با روجا به رذالت كشيده مي شود. به جاي مطالعه و سرودن شعر به دنبال درآوردن پول بيشتر و خريدن زمين تعاوني مي افتد. در تمام روز تلاش مي كند، دروغ مي گويد و شب هنگام به حقارت خود مي خندد. زال داوود را براي ساختن خانه اش ياري مي دهد. داوود جريان عشق زال به روجا را مي فهمد. كاكايي كه بيشتر به اميد پيوند با روجا به خدمت ربازي رفته، بعد از شنيدن خبر بي وفايي دختر مورد علاقه اش، به جبهه بر مي گردد و پس از پايان دوره سربازي به سلك بسيجيان در مي آيد و تا درجه فرماندهي گردان پيش مي رود و به شهادت مي رسد.
روجا در جريان زلزله رودبار، دخترش گلنار را از دست مي دهد. زال مي كوشد تا به تقديم تنديس طلايي گران قيمتي به داوود- كه پيشتر از دل زمين بيرون آورده- روجا را تصاحب كند، اما در اين كار موفق نمي شود. داوود كه خود را در مرگ گلنار مقصر مي داند، دست به خودكشي مي زند و روجا به همراه دختر كوچكترش زيتون و پدرش مندا، تصميم به بازسازي خاته مي گيرد. خانه اي كه نماد رنج هاي داوود شده است. در خاتمه روجا با پذيرفتن دختركي لوچ كه پدر و مادرش را در زلزله از دست داده است. اميدوارانه به ادامه زندگي مي انديشد."

رمان دل دلدادگي سه بخش از تاريخ ايران را مورد بررسي قرار داده است : حوادث انقلاب، سال هاي جنگ تحميلي و زلزله رودبار. هر چند به مقوله اول كمتر پرداخته شده است و سخن در حد جدال هاي ذهني يكي از شخثصيت هاي اصلي داستان(داوود) انجام مي گيرد و بيشتر تمهيدي است براي شناخت بيشتر شخصيت ها، ولي دو حادثه ديگر يعني زلزله رودبار و جنگ، با قدرت پرداخت شده اند. اين رمان را مي توان از آثار خوب،يكدست و قوي رمان نويسي فارسي محسوب نمود.
در اين رمان مندني پور از پس ارائه حالات مختلف جسمي و روحي شخصيت ها به خوبي بر آمده است و با توجه به اينكه در نهايت رمان، مخاطب را با وجود تلخي هاي بسيارش به ديدن روزنه هاي نور و اميد هدايت مي كند، مي تواند اثري براي شناخت مخاطبان خصوصاً جوان براي شناخت بيشتراز زندگي و القاء عدم قبول شكست و نا اميدي، محسوب شود.
رمان دل دلدادگي از پيچيدگي هاي قابل قبولي برخوردار است. گره هاي مختلف داستاني، يعني وضعيت گلنار، داوود، كاكايي، پس از فراز و نشيب هايي جذاب گشوده مي شود.

رمان دل دادگي، نه تنها خصوصيات فيزيكي شخصيت ها را به خوبي توصيف مي كند، بلكه به ويژگي هاي روحي، رواني، اعتقادي و اخلاقي شخصيت ها نيز در خلال درگيري هاي ذهني آنها مي پردازد. زبان داستاني در دل دلدادگي در خدمت توصيف صحنه ها، گسترش شخصيت ها و بيان حوادث قرار مي گيرد. زبان خصوصاً در مواقع انفجار خاطرات شخصيت ها و بيان احساسات دروني آنها، به تناسب زواياي مختلف ديد جاري در داستان و خصوصاً به تناسب ذهن شخصيت ها انعطاف پذير و دقيق مي شود...